به گزارش مشرق، میان احزاب و گروههای کُرد در اقلیم کردستان، حزب سوسیالیست دموکرات کردستان یکی از قدیمیترین و مؤثرترین احزاب است که تاریخ تأسیس آن به سال ۱۹۷۶ میلادی برمیگردد.
این حزب در سالهای گذشته و خصوصاً در درگیری با داعش که به منطقه اقلیم کردستان حمله کرده بود، نقشآفرینی زیادی داشت و رهبران و افراد آن در این مبارزات حضور داشتند.
برای بررسی نقش و عملکرد جمهوری اسلامی ایران بهخصوص سردار شهید قاسم سلیمانی در کمک به کُردها در مقابله با تهدیدات داعش، به گفتگو با «محمد حاجمحمود» دبیرکل این حزب ــ که سابقه دوستی با سردار سلیمانی دارد ــ نشستیم که متن کامل آن را در ادامه خواهید خواند.
این گفتگو در منزل ایشان در حومه شهر سلیمانیه در اقلیم کردستان صورت گرفته است.
* در ابتدا باید تشکر کنم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید و پذیرای گروه خبری ما شدید. این مصاحبه در زمانی انجام میشود که نزدیک به ۴۰ روز از شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی گذشته و ما قصد داریم در گفتگو با شما نگاه کوتاهی داشته باشیم به عملکرد ایشان در همکاری و کمک به کُردهای در اقلیم کردستان برای مقابله با تهدیدات داعش. اگر اجازه بفرمایید گفتگو را با معرفی خودتان و بیان مختصری از سوابق مبارزاتیتان آغاز کنیم.
خیلی خوش آمدید. من هم از حضور شما در اینجا خوشحالم. نام من «محمد حاجمحمود» است. ما از سال ۱۹۷۶ میلادی مبارزات مسلحانه خود را علیه رژیم وقت عراق یعنی رژیم صدام آغاز کردیم و تا سال ۱۹۷۹ و پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه و حتی در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران مبارزات ما ادامه داشت.
حزب سوسیالیست دموکرات کردستان که الآن هم به فعالیت خود ادامه میدهد، حزبی است که در همه مناسبتها و در همه پروسههای سیاسی کردستان و عراق و در همه انتخابات شرکت داشته است.
ما اکنون در کردستان و در کشورهای دیگر نظیر ایران (تهران)، سوریه (دمشق)، آلمان و دیگر کشورها دارای مراکز و نمایندگانی هستیم و در کابینه فعلی حکومت اقلیم کردستان و پارلمان اقلیم نیز شرکت داریم.
* از چهزمانی با سردار سلیمانی آشنا شدید و در چه حوزههایی با هم کار میکردید؟
پس از اینکه آقای احمد وحیدی (از نیروی قدس) رفتند و پس از انتصاب جناب آقای حاج قاسم سلیمانی به سمت فرماندهی نیروی قدس با ایشان آشنا شدیم و روابط متداوم جریانهای کُردستان عراق هم با جمهوری اسلامی ایران از طریق نیروی قدس بود.
قبل از حضور ایشان در نیروی قدس، در جریان یک مانور نظامی با حضور (اعضایی از) مجلس اعلای انقلاب اسلامی و سید محمدباقر حکیم و برخی افراد دیگر، ایشان را ملاقات کردم و بعدها نیز روابط ما با جمهوری اسلامی ایران از طریق حاج قاسم بود. در سالهای گذشته هم این روابط وجود داشت و ملاقاتها و جلساتی در ایران، عراق و کردستان صورت گرفته است.
* شما حتماً در جلسات متعدد با سردار سلیمانی در خصوص موضوعات مختلف، صحبتها و برخوردهای زیادی داشتید، مهمترین خصوصیت و ویژگی که از ایشان در نظر شما مانده ــ بهعنوان خصوصیتهای شخصی یک آدم، مثل نحوه برخورد، اخلاق یا اخلاص و تقوا ــ چیست؟
آقای حاج قاسم خصائص و ویژگیهای منحصر به فردی داشتند؛ شخصیتی آرام و متین که همیشه احترام طرف مقابل خودشان را نگه میداشتند، همیشه به سخنان طرف مقابل گوش میدادند تا بدانند چه میگوید، همواره تلاش میکرد بهنوعی طرف مقابل خودشان را راضی نگه دارد، رفتارش طوری نبود که جلسه به بنبست بخورد و نتیجه ندهد.
جلساتی که با حضور حاج قاسم برگزار میشد به نتایج خاصی میرسید. موضوعات اصلی که ما با هم بحث میکردیم عمدتاً راجع به رژیم بعث، عراق، همکاری، هماهنگی و عمران کردستان، عراق و روابط حزب و جمهوری اسلامی ایران و یا وضعیت امنیتی منطقه بود. گاهی جلساتمان دوجانبه و گاهی بهشکل وسیعتر با حضور احزاب که در آنها هم موضوعات زیادی به بحث گذاشته میشد.
حاج قاسم جدای از روابط با احزاب، دارای روابط شخصی خاصی نیز با همه جریانها بودند که این روابط خیلی اهمیت داشت. ایشان نزدیک به ۲۵ سال با تمامی جریانها در ارتباط بود که این مدت زمان، امکان زیادی به حاج قاسم در برقراری ارتباط با گروهها میداد.
در یک کلام، ایشان شخصیتی متخصص و آگاه به مسائل اجتماعی، نظامی، مبارزاتی بود و در جنگ ایران و عراق نیز بهعنوان یک فرمانده شرکت داشت، همین امر هم موجب شده بود که بهمعنای کامل در زمینههای نظامی، سیاسی، اداری، دیپلماسی دارای روابط خوب و مستحکمی باشد.
** آشنایی حاج قاسم با کردستان عراق بهشکلی بود که گویی اینجا زندگی میکرد
* ایشان تا چهحد با منطقه اقلیم کردستان آشنا بودند، بالاخره سردار سلیمانی از یک کشور دیگر با فرهنگ متفاوتی بودهاند و کردستان عراق دارای مختصات دیگری است؟
بهدلیل روابط شخصی که داشتند، مانند فرد متخصصی در زمینههای مختلف در حوزه اقلیم کردستان و شناختن مردم کُرد با همه اقشار آن آشنایی کاملی داشتند، به تجزیه و تحلیل مسائل مختلف میپرداختند، حرف دل طرف مقابل را میفهمیدند و با همه افراد آشنایی داشتند. در مسائل مهم، بر همه جزئیات احاطه داشتند، بهگونهای که انگار خودشان در اقلیم کردستان زندگی میکردند.
** جلسهای نبود که با حضور حاج قاسم به نتیجه نرسد
* آیا جلساتی هم بوده است که در خصوص مسائل مورد بحث به چالشی برخورد کنید یا مثلاً پیش آمده بود که ایشان عصبانی شوند؟ بنبستها یا مشکلات احتمالی در جلسات چطور حل میشد؟
من در چندین جلسه با سردار سلیمانی حضور داشتم. این جلسات در جاهای مختلفی هم برگزار میشد، در محل کار ایشان در تهران، در اقلیم کردستان و در مناطق دیگر. ایشان فردی آرام و متین بودند، همانطور که گفتم، حرف طرف مقابل خود را بهخوبی گوش میدادند و نظرات را قبول میکردند.
بهباور من جلسهای نبوده که با حضور ایشان به نتیجهای نرسیده باشد. جلسهای در تهران داشتیم که مجموعه موضوعاتی در آن مطرح شد، ایشان اگرچه با تعدادی از آنها موافق نبودند اما چیزی هم نگفتند. جلسات دوجانبهای هم با هم در محل استراحت و محل کار و حتی در اینجا (کردستان عراق) داشتیم.
حاج قاسم شخصی توانمند، نترس و همیشه در انتظار شهادت بود و در راه رسیدن به اهداف جمهوری اسلامی ایران خدمات زیادی را انجام میداد.
من معتقدم آنگونه که در زمان حیاتش به جمهوری اسلامی ایران خدمت کرد، با شهادت هم خدمات بهمراتب بیشتری به ایران کردند، شهادت ایشان باعث اتحاد شیعیان شده است، شیعیان با هم متحد شدهاند.
* سردار سلیمانی همیشه در سخنان خود تأکید داشتند که کمکهای ایران به مناطق مختلف بدون توجه به ملّیت و مذهب آنها بوده است، ممکن است این کمکها به کُردها، شیعیان یا اهلسنت بوده باشد. در خصوص کردستان عراق هم بههرحال تفاوتهایی از نظر فرهنگی و مذهبی وجود دارد، چقدر این موضوعات در مشاورهها، برخوردها و همکاریها مؤثر بود؟
ایشان همیشه تلاش میکرد که در کارهای خودش موفق باشد، با این مسائل هم مشکلی نداشت و با همه جلسه میگذاشت به توافق میرسید و از همه طرفها چه شیعه چه سنی و چه همه احزاب و گروهها حمایت میکرد و با آنها همکاری داشت. من مشکل خاصی در این زمینه از ایشان ندیدم.
** اولین گروهی که به کمک کُردها آمد حاج قاسم و نیروهایش بود
* به موضوع مقابله با داعش برسیم که در چند سال گذشته بهویژه در عراق خیلی فعال بودند. نقل قولی هست که وقتی داعش به کردستان عراق حمله کرد، اولین جایی که کمک کرد، جمهوری اسلامی ایران و سردار سلیمانی بودند، نظر شما چیست؟ داعش در آن مقطع تا کجا پیشروی کرده بود و چطور ایران و سردار سلیمانی به کمک کُردها آمدند؟
زمانی که اولین بار داعش به موصل رسید، هیئتی از ایران به اقلیم کردستان آمد و با تمامی جریانها و گروهها در حکومت اقلیم دیدارهایی داشتند، آنها خطر داعش را گوشزد کردند اما بعضی از جریانها بر این عقیده بودند که مأموریت داعش رفتن بهسوی بغداد است و به کردستان نخواهد آمد، توجه آنچنانی به توضیحات آن هیئت از طرف گروهها صورت نگرفت اما زمانی که داعش حملهور شد و به منطقه مخمور، گویر، کرکوک و دیگر مناطق رسید، نخستین کشور حتی قبل از آمریکا و اروپا که به فرودگاه اربیل رسید، جمهوری اسلامی ایران بود. حاج قاسم با ۷۰ نفر نیرو از کارشناسان نظامی و سه محموله مهمات مورد نیاز برای مقابله با داعش آمدند و خودشان نیز به همکاری با نیروی پیشمرگه پرداختند، حتی در منطقه مخمور شهید هم دادند.
** حاج قاسم بیش از همه در جبهههای جنگ حضور داشت
* اگر این حمایت در همان ابتدای کار صورت نمیگرفت چه اتفاقی میافتاد؟ یعنی اگر جلوی داعش در آن لحظه اول گرفته نمیشد ممکن بود الآن با چه وضعیتی در کردستان عراق مواجه میشدیم؟
طرف کُردی با کمبود سلاح و مهمات مواجه بود، داعش ۹۰ هزار سرباز عراقی را خلع سلاح کرده بود، از این ۹۰ هزار، ۶۰ هزار آن نیروهای ارتش بودند و ۳۰ هزار دیگر از پلیس فدرال عراق. این ۹۰ هزار نیرو دارای آخرین سلاحهای پیشرفته آمریکایی بودند، از تانک و موشک تا توپخانه و دیگر ادوات جنگی؛ بنابراین آخرین مُدل تسلیحات پیشرفته نظامی همه در اختیار داعش قرار گرفته بود.
داعش با چنین امکاناتی به جنگ کردستان آمد، آمدن نیروهای ایرانی بهفرماندهی حاج قاسم با همکاری نیروهای پیشمرگه در مدت کوتاهی منجر به شکست تروریستهای داعش شد. شمار نیروهای ایرانی زیاد نبود اما همین نیروهای متخصص در زمینه استفاده از امکانات نظامی که گفتم حدود ۷۰ نفر از کارشناسان نظامی بودند، کمکهای خیلی خوب و مؤثری به نیروهای پیشمرگه کردستان ارائه کردند تا زمانی که که نیروهای پیشمرگه به سازماندهی مجدد خود رسید، اما همکاریهای حاج قاسم از جمله تأمین مهمات و اسلحه در جنگ داعش ادامه داشت. آنها نقش مهم و تأثیرگذاری داشتند، نهتنها در ۱۵۰۰ کیلومتر مرزهای اقلیم کردستان از نفتخانه و خسروی و خانقین تا مرزهای سوریه، بلکه در عراق هم نقش مؤثری ایفا کردند. خود ایشان بهمانند یک پیشمرگه و سرباز در جبههها حضور داشتند و در جنگ علیه داعش مشارکت کردند. حاج قاسم بیش از همه در تمامی جبهههای جنگ حضور داشتند.
* فرزند شما بهنام شهید عطا در جنگ علیه داعش به شهادت رسیدند، راجع به پسرتان هم صحبت بفرمایید که کجا شهید شدند، گویا در منطقه کرکوک به شهادت رسیدند، همکاری و هماهنگی میان نیروهای پیشمرگه و حشد شعبی در جنگ داعش تا چهحد مؤثر بود؟
پیش از رسیدن داعش به کرکوک من در آن منطقه حضور داشتم. احساس کردم که داعش به جنگ همه آمده است و تفاوتی میان مردم قائل نیست، نه شیعه، نه اهلسنت، نه کُرد و تُرک و نه افراد دیگر، برای داعش هیچ فرقی نداشتند.
ما بهعنوان حزب سوسیالیست، نیروهای خود را به منطقه انتقال دادیم و با نیروهای پیشمرگه به منطقه کرکوک رفتیم، تازه داعش به منطقه رسیده بود. ما از کرکوک دفاع کردیم، مرحله بعد ما پیشروی کردیم و داعش مجبور به عقبنشینی شد.
در مرحله سوم، حملاتی از سوی ما به داعش صورت گرفت، در سال ۲۰۱۴ که ما در آن منطقه بودیم تقریباً ۴ تا ۵ ماه جنگ بود، نیروی زیادی از داعش حملهور شد. در این مناطق جایی بود بهنام مکتب خالد و تلورد، تلورد یک منطقه حساس دارای تپه و ارتفاعات بود که به کنترل داعش درآمد که بر کرکوک هم تسلط داشت و منبع اصلی گاز کرکوک نیز در آنجا بود و هر آن احتمال انفجار از سوی داعش وجود داشت. در صورت انفجار این منبع گاز، کرکوک ویران میشد. وقتی این منطقه به اشغال داعش درآمد من در اینجا (سلیمانیه) بودم که اطلاع دادند تلورد از سوی داعش اشغال شده است. به آنجا رفتم ولی عطا با من نبود او آن موقع دانشگاه بود ولی بهمحض اطلاع از رفتن من به منطقه آمد. چند ساعتی در منطقه ملاعبدالله درگیری بود و نیروهای پیشمرگه مقابل پیشرویهای داعش عقبنشینی کرده بودند. به آنجا که رسیدم بهعنوان فرمانده محور کرکوک با فرماندهان جلسهای برگزار کردم تا ببینیم چطور میتوانیم مناطق را از دست داعش آزاد کنیم. بسیاری از فرماندهان بر این باور بودند که اگر توپخانه و هواپیماهای آمریکایی نباشد امکان کنترل مجدد آن مناطق وجود ندارد. منتظر ماندیم. فصل پاییز بود. تقریباً دو ساعت مانده به صبح دیدیم خبری از آمریکاییها نیست، توپخانهای هم وجود نداشت، با این حال حمله را آغاز کردیم و ظرف حدود یک ساعت و نیم توانسیم آنجا را آزاد کنیم. اولین بار بود که نیروهای کردستان بدون حمایت خارجی و جنگندهها موفق به بازپسگیری مناطقی از داعش شده بودند، تمامی مناطق را کنترل کردیم که در آخرین لحظات، پسرم عطا کنارم شهید شد.
** اگر حاج قاسم نبود داعش بغداد و دمشق را اشغال میکرد
* بسیاری معتقدند آمریکاییها با ترور سردار سلیمانی بهعنوان یک شخصیت رسمی و در کشوری که مهمان رسمی آن کشور بودند، نشان دادند که دولتی تروریستی هستند. رئیس جمهوری آمریکا هم پس از آن بارها در سخنان خود اعلام کرد که "ما یک تروریست درجهیک دنیا را کشتهایم"، یعنی از سردار سلیمانی بهعنوان یک تروریست نام برد، این اظهارات با چه هدفی است و بهنظر شما حاج قاسم سلیمانی که بود، آیا تروریست بود یا کسی بود که جان و مال مردم را از دست تروریستها نجات میداد؟
واقعیت این است که کشورهایی نظیر آمریکا به هرکسی که با آنها خوب نباشد لقب تروریست میدهند، بهعنوان نمونه، مدتی علیه امارات بودند اما زمانی که به توافق رسیدند و مبالغی از سوی امارات به آمریکا رسید، ترامپ امارات را بهعنوان برادر توصیف کرد ولی با هر کشوری که مشکل داشته باشد، آنها را بهعنوان تروریست خطاب کرده است. اساس کار آمریکاییها این است که تا وقتی با آنها خوب باشی، با تو خوب هستند ولی اگر علیه آنها شدی، بد هستی.
جمهوری اسلامی ایران و حاج قاسم و همکاران وی در جنگ با داعش تأثیرات بسیار مهمی داشتند و در شکست داعش نقش ویژهای ایفا کردند. بهاعتقاد من اگر جمهوری اسلامی ایران و حاج قاسم نبودند بغداد و دمشق اکنون در اشغال داعش بودند، این اطمینان وجود داشت که این دو پایتخت در دست داعش بودند اما بهلطف جمهوری اسلامی ایران، روسیه به منطقه آمد، حزبالله به سوریه آمد و از این کشور دفاع کردند. از عراق هم دفاع کردند، در عراق داعش به ابوغریب و نزدیک کربلا و مناطق دیگر رسیده بود. حاج قاسم نقش والایی در این تقابل با داعش داشت. ایشان فردی انقلابی بود و توانست عراق، سوریه، لبنان، یمن و افغانستان را بهعنوان جبههای واحد با فرماندهی خود درآورد، این کشورها از طریق حاج قاسم با جمهوری اسلامی ایران در ارتباط بودند. حاج قاسم نیروهای حزبالله را از لبنان به بغداد و سوریه میبرد. در سوریه، یمن و دیگر مناطق محور واحدی تشکیل داد که خودش آن را فرماندهی میکرد.
** به منطقه درگیری رفتم دیدم حاج قاسم با نیروهایش آنجاست
* جدای از جلساتی که با ایشان داشتهاید، آیا در میدان جنگ نیز خاطراتی از حاج قاسم دارید، با توجه به اینکه جنابعالی از کسانی بودید که خودتان شخصاً در میدانهای جنگ حضور مستقیم داشتهاید؟
در کرکوک بودم که به من خبر رسید نیروهای پیشمرگه حملهای داشتهاند که با مقاومت داعش مواجه شد و تلفاتی هم به نیروها وارد شده بهطوری که ۳۰ جنازه در منطقه مانده بود. سریعاً به محل درگیری رفتیم و دیدیم که حاج قاسم هم با تعدادی از نیروهایش آنجاست، علت حضور من را جویا شدند، پاسخ دادم "نیروهای پیشمرگه تلفاتی داشتهاند و برای همین به اینجا آمدهام."، گفتند که "من به برادران اتحادیه میهنی تأکید کرده بودم که بدون اطلاع من حمله نکنند". در آنجا جلسهای برگزار کردیم که علاوه بر حاج قاسم، ابومهدی المهندس و دیگران هم حضور داشتند. در این جلسه تصمیماتی گرفته شد که منجر به آزادی تمامی مناطق در مدت یک هفته شد.
** حاج قاسم خودش را از خطر پنهان نمیکرد
* خبر شهادت ایشان چطور به شما رسید و چه احساسی داشتید؟
خبر شهادت ایشان برای من موضوع غیرمنتظرهای نبود، او روزانه در دمشق، یمن، لبنان، بغداد، اربیل، سلیمانیه و مناطق دیگر حضور داشت و خودش را از خطرات پنهان نمیکرد، بنابراین احتمال شهادت ایشان با توجه به این حجم از خطرات وجود داشت. اما خبر شهادت ایشان برای من خیلی ناراحتکننده بود و بیشتر از همه آنکه بهعنوان مهمان در عراق شهید شدند، این موجب شد که ناراحتی آن برای من بیشتر شود.
** حاج قاسم با دوستان خود صادق بود
* بعد از شهادت سردار سلیمانی جبهه مقاومت یکی از مهمترین نمادها، فرماندهان و شخصیتهای خود را از دست داد، به هر حال ضربهای به جبهه مقاومت بود، شما آینده این جبهه را بعد از شهادت سردار سلیمانی چطور پیشبینی میکنید، فکر میکنید روندی که سردار سلیمانی آغازگر آن بود مخصوصاً در مقابله با گروههای تروریستی و اشغالگریهای آمریکا در کشورهایی مانند عراق و افغانستان و سوریه یا جاهای دیگر، چطور ادامه پیدا خواهد کرد؟
البته حاج قاسم دارای شخصیت منحصر به فردی بود و روابط خیلی خوبی با جریانهای سیاسی و کشورهای مختلف داشت و از همه مهمتر، با دوستان خود صادق بود.
یادم هست با چند حزب دیگر در جلسهای با حاج قاسم گفتگو میکردیم و از ایشان درخواست حمایت در انتخابات داشتیم. حاج قاسم تنها گفتند "من برای شما دعای خیر میکنم که موفق باشید". حتی همراه ما دو نفر از روحانیون ما هم بودند؛ بهشوخی به ایشان (سردار سلیمانی) گفتم "حاجی اگر نیاز به دعای خیر باشد این روحانیون خودمان ما را دعا میکنند."
سردار سلیمانی شخصاً با خیلیها روابط نزدیکی داشت. چنین فاکتورهایی باعث شده بود که منطقه را به یک جبهه واحد تبدیل کنند که از سوی خود ایشان فرماندهی میشد. در مدت نزدیک به ۲۵ سال با این کشورها در ارتباط بود و همین حاج قاسم را به یک متخصص در امور منطقه تبدیل کرد.
من معتقدم که تا ۲۰ سال آینده هم کسی نمیتواند مانند حاج قاسم ظاهر شود. جمهوری اسلامی دارای ۷۰ تا ۸۰ میلیون نفر جمعیت است، افراد شناختهشدهای در زمینههای سیاسی، نظامی و موارد حوزهها دارد اما حاج قاسم در جمهوری اسلامی و در سطح منطقه شخصیتی متمایز بود. بهاعتقاد من یافتن شخصی با تمامی این ویژگیها تا ۲۰ سال آینده مشکل است.
* انتقام و خونخواهی شهادت سردار سلیمانی، موضوع اخراج اشغالگران آمریکایی از سطح منطقه بهویژه عراق است، بهنظر شما این موضوع که الآن در عراق بهصورت جدیتر پیگیری میشود به کجا خواهد انجامید، آیا منطقه از وجود اشغالگری آمریکا پاک خواهد شد یا نه؟
اگرچه پارلمان و دولت عراق تصمیماتی اتخاذ کردهاند اما اخراج آمریکاییها آسان نیست. آمریکاییها بهراحتی از منطقه دستبردار نیستند و چشم طمع به منطقه دوختهاند. ادعای آمریکا این است که میلیاردها دلار در عراق صرف کرده و خواستار بازپسگیری آن است. آنها در سوریه عقبنشینی کردند اما مجموعهای از نیروها و تانکها و ادوات نظامی خود را در میادین نفتی مستقر کردند.
ترامپ در بازگشت از سفر عربستان نگفت که با این کشور به توافق رسیده بلکه گفت "بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار را از عربستان به آمریکا آوردهام."، واقعیات آمریکا همین است اما ترامپ صادقانه واقعیات و حقایق مربوط به این کشور را بیان میکند؛ بهعنوان کشوری که چشم طمع به نفت و منابع دیگر کشورها در راستای منافع خود دوخته است.
** سخنی با حاج قاسم...
* اگر بخواهید چند جمله با سردار سلیمانی صحبت کنید بهعنوان یک دوست و کسی که ارتباط خوبی با هم داشتید، به ایشان چه خواهید گفت؟
جناب حاج قاسم، جنابعالی بهعنوان یک مجاهد، بهعنوان شخصیتی قهرمان، بهعنوان شخصیتی ایثارگر، بهعنوان کسی که زندگی خود را در راه کشور و اهداف و دوستان خود بخشید، صدها کیلومتر دورتر از زادگاهتان شهید شدید. نامتان برای همیشه نزد مردمان باوجدان ماندگار خواهد بود. شهادت شما در اینجا (عراق) این پیام را میرساند که در راه اهداف و کشور خود بودهاید و بهاعتقاد من جایگاه شما بهشت است.
** نام حاج قاسم برای همیشه در تاریخ منطقه جاودان خواهد ماند
* در پایان اگر نکته ناگفتهای مغفول مانده است بفرمایید.
بهاعتقاد من در هر جامعه و کشوری در طول سالها بهندرت فردی با این مختصات پدیدار میشود و سردار سلیمانی ازجمله این افراد است؛ یافتن چنین شخصیتی نادر است، کسی که در راستای دفاع از خاک و وطن و کشور و مردم مستضعف و دوستان خود از عُمر و زندگیاش مایه بگذارد.
حاج قاسم نامی است که برای همیشه در تاریخ ایران و منطقه جاودان خواهد ماند، ایشان تاریخی را برای خود، برای جمهوری اسلامی ایران و برای مردم منطقه که دوست و همکار ایشان بودند خلق کردند و قاسم سلیمانی نامی است که هرگز نخواهد مُرد.
فرق شهادت با مرگ عادی این است که شهید جان خودش را در راستای نیل به هدف خود، کشور و ملتش نثار میکند. بزرگترین سرمایه هر انسانی جان اوست و این افراد بر اساس آیین اسلام، روز قیامت در صف اول قرار دارند.